به کوشش بی ریل
تعداد کمی از روزها در افسانه بیتلز به بدنام 22 آگوست 1968 است. گروه در استودیو EMI در تلاش برای ضبط “بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی” بود که اختلاف نظر بین رینگو استار و پل مک کارتنی رخ داد. تنش ها در طول ضبط فیلم افزایش یافته بود بیتلز، اما این یک نقطه شکست بود.
زمانی که آلبوم «سفید» را ضبط میکردیم، دوباره به یک گروه تبدیل شدیم، و این چیزی است که من همیشه دوست دارم. من عاشق حضور در یک گروه هستم گلچین. “البته، من باید لحظات آشفتگی داشته باشم، زیرا آن تابستان برای مدتی گروه را ترک کردم.”
زمانی در طول جلسات 22 آگوست، استار گروه را ترک کرد و کاملاً قصد داشت مرخصی خود را دائمی کند. با این حال، هنگامی که او به هم گروه هایش اطلاع داد، دیدگاه او در مورد چگونگی برگزاری جلسات در واقع واضح تر شد.
استار گفت: “من رفتم چون دو چیز را احساس کردم: احساس می کردم عالی بازی نمی کنم، و همچنین احساس می کردم که سه نفر دیگر واقعا خوشحال هستند و من یک خارجی هستم.” “من به دیدن جان رفتم، کسی که از زمانی که از کنوود نقل مکان کرد، با یوکو در آپارتمان من در میدان مونتاگو زندگی می کرد. گفتم: من گروه را ترک میکنم چون خوب بازی نمیکنم و احساس میکنم که دوست ندارم و از آن دور هستم و شما سه نفر واقعاً به هم نزدیک هستید. و جان گفت: “فکر کردم شما سه نفر هستید!”
«بنابراین به خانه پل رفتم و در خانه او را زدم. من هم همین را گفتم: من گروه را ترک می کنم. من احساس میکنم شما سه نفر واقعاً به هم نزدیک هستید و من از آن خارج شدم. و پل گفت: “فکر کردم شما سه نفر هستید!” من حتی حوصله رفتن به جورج را نداشتم. گفتم: من به تعطیلات می روم. من بچه ها را بردم و به ساردینیا رفتیم.
جورج مارتین اذعان کرد: «فکر میکنم همه آنها کمی پارانوئید داشتند گلچین. «وقتی بین مردم اختلاف دارید – اگر به مهمانی بروید و زن و شوهر با هم دعوا داشته باشند – تنش، جو ایجاد میشود. و شما تعجب می کنید که آیا با بودن در آنجا اوضاع را بدتر می کنید. فکر میکنم این وضعیتی بود که با رینگو پیدا کردیم. او احتمالاً به دلیل غریبگی ذهنی با جان، یوکو و پل، کمی عجیب و غریب بود، و هیچ یک از آنها رفاقت سابق را نداشتند. او ممکن است به خودش گفته باشد: “آیا من علت هستم؟”
درست همان کاری که جورج هریسون فقط پنج ماه بعد در طول این دوره انجام داد برگرد در جلسات، استار گروه را ترک کرد تا سر خود را پاک کند و حتی الهاماتی برای نوشتن پیدا کرد. در حالی که در یک قایق با همبازی خود در مسیحی جادوییپیتر سلرز، به استار به جای ماهی و چیپس مورد علاقه اش، یک بشقاب کالاماری داده شد. این رویداد به عنوان انگیزه ای برای آخرین ترانه سرایی او در گروه The Beatles بود: “باغ هشت پا”.
من استراحت کردم و تعطیلات عالی بود. من می دانستم که همه ما در یک مرحله بهم ریخته هستیم. فقط من نبودم. استار در نهایت متوجه شد که همه چیز در حال سقوط بود. “من قطعا رفته بودم، دیگر نمی توانستم تحمل کنم. هیچ جادوی وجود نداشت و روابط وحشتناک بود. من به نقطه بدی در زندگی می رسیدم. ممکن بود پارانویا باشد، اما من احساس خوبی نداشتم – احساس می کردم یک فرد خارجی هستم. اما بعد متوجه شدم که همه ما احساس غریبی میکنیم، و فقط لازم بود که در بزنم تا به نتیجه برسم.»
وی افزود: «تلگرافی دریافت کردم که میگفت تو بهترین درامر راک اند رول جهان هستی. به خانه بیا، ما تو را دوست داریم. و بنابراین من برگشتم. همه ما به آن تکان دادن کوچک نیاز داشتیم. وقتی به استودیو برگشتم متوجه شدم جورج آن را با گل تزئین کرده بود – همه جا گل بود. دوباره نسبت به خودم احساس خوبی داشتم، آن بحران کوچک را پشت سر گذاشته بودیم و عالی بود.»
مجله Far Out را در کانال های اجتماعی ما دنبال کنید فیس بوک، توییتر و اینستاگرام.
محبوبترین
{{#.}}
{{/title}} {{/articles}}
{{/.}}