OKR یک روش مدیریت کسب و کار با تمرکز بر دستیابی به اهداف است. این ابزاری برای اهرم منابع شرکت به سمت نتیجه مطلوب است. منشا این روش با اندرو گرو از اینتل مرتبط است که به طور فعال از آن برای دستیابی به نتایج چشمگیر استفاده کرد. سلسله مراتب هدف قلب OKR است. این درخت از نتایج و فعالیت های کلیدی به شرکت در دستیابی به هدف اصلی کمک می کند.
رویکرد OKR یک اصل ویژه برای تعیین اهداف دارد – آنها باید بسیار بلندپروازانه باشند. در نظر گرفته می شود که حتی دستیابی جزئی به چنین هدفی نتیجه ای مناسب برای یک تیم است. این قانون در مورد اهداف فرعی صدق نمی کند. نتایج کلیدی آن باید به طور کامل تکمیل شود. و یک نکته مهم دیگر – از OKR برای بررسی عملکرد استفاده نکنید! اجرای صحیح OKR به شرکت این امکان را می دهد که محدودیت های منابع خود را پیدا کرده و بر آنها غلبه کند. این دقیقاً هدف روشی است که باعث پیروزی هدف در نتیجه تصمیمات و اقدامات صحیح می شود.
تیم در هنگام استفاده از OKR با چه چالش هایی مواجه است؟ چه کاری باید انجام شود تا تضمین شود که این ابزار تیم شما را به نتایج باورنکردنی هدایت می کند؟ بیایید با برنامه ریزی شروع کنیم.
پlans همیشه به یک دلیل شکست می خورد – اشتباه در ارزیابی و تفسیر واقعیت. فرقی نمی کند که در ارزیابی عوامل خارجی کسب و کار اشتباه باشد یا منابع داخلی و ظرفیت های تیم.
انسان تمایل به تفکر آرزو دارد و بنابراین برنامه ریزی و پیش بینی شاخه ای است که اغلب از آن به عنوان هنر یاد می شود.
تیامروزه، شرکت ها به ندرت برنامه های دقیق و عمیقی را برای بلندمدت ایجاد می کنند. این امر چندان منطقی نیست زیرا چنین شغلی مستلزم هزینه های سنگین است و پیش بینی رویدادها حتی برای دوره های کوتاه دشوار می شود. در امروز VUCA در جهان تعداد “قوهای سیاه” فقط در حال افزایش است.
صرف نظر از آنچه شرکت انجام می دهد، یک هدف جهانی و موازی دارد – افزایش پایداری آن. این کیفیت نشان می دهد که شرکت می تواند در برابر شرایط نامعلوم مقاومت کند. به عبارت دیگر، پایداری کسب و کار هدفی جدا از برنامه آن است.
به طور خلاصه، انعطاف پذیری یک کیفیت مهم در تجارت مدرن است. توانایی بازسازی برنامه ها در حال حرکت و تطبیق با شرایط در حال تغییر از ضرر و زیان جلوگیری می کند و شرکت را به شکوفایی می رساند.
Eشرکت بسیار با چالش ها، قوهای سیاه و غیره مواجه است. برنده کسی است که از انگیزه کافی مستقیماً در بین اجراکنندگان برخوردار باشد. تجهیزات و حتی فناوری یک مزیت نسبی است. اما افرادی که میتوانند و میخواهند راهحلهای درست را بیابند و اجرا کنند، کلید موفقیت هستند.
انگیزه مشتق از درک اهداف تجاری و موافقت با اهمیت آنهاست.
همانطور که اگر قوانین را ندانید، برنده شدن در یک بازی غیرممکن است، اگر کارمندی آنها را نفهمد یا با آنها موافق نباشد، انگیزه رسیدن به اهداف نیز دشوار است.
درک ایده اصلی و دانستن پاسخ سوال «چرا» بهترین منبع انگیزه برای تیم و راهی عالی برای آزادسازی ذخایر خلاق و انرژی برای حل مسائل نوظهور است.
یک کسب و کار برای غلبه بر موانع فوق چه ابزارهایی دارد؟ ما می خواهیم در مورد امکان استفاده از دو ابزار محبوب بحث کنیم: نقشه ذهنی و نقشه راه. اولین مورد رویکردی است که به شما امکان می دهد سلسله مراتبی بصری از اهداف و عوامل مرتبط ایجاد کنید. در حالی که نقشه راه این سلسله مراتب اهداف را با یک عامل زمان پیوند می دهد.
مهر مطالعه ای اثربخشی نقشه ذهنی و ابزارهای نقشه راه را برای انجام یک تحلیل منطقی از همه پیش نیازها تایید می کند. شما می توانید به راحتی نقشه هدف خود را با تجزیه و تحلیل وابستگی ها و شرایط لازم برای رسیدن به هدف توسعه دهید.
نقشه یکی از برجسته ترین دستاوردهای بشر است. نقشه به شما امکان می دهد برای جاده آماده شوید، موانع را پیش بینی کنید و منابع لازم را برنامه ریزی کنید. کیفیت اصلی نقشه ها این است که بصری هستند. آنها همه عوامل موفقیت مهم و ارتباطات منطقی خود را در حرکت به سمت هدف نشان می دهند.
استفاده از نقشه ها برای انتقال اطلاعات مزایای زیادی دارد. به عنوان مثال، اطلاعاتی که روی نقشه قرار می گیرند، بر خلاف متن در قالب یک فهرست، به یکباره برای درک در دسترس هستند. این به شما امکان می دهد کل تصویر را به یکباره “گرفتن” کنید، کل زمینه احتمالات را ببینید و تجزیه و تحلیل کنید.
الگوریتم کلی کار با Objective Map به شرح زیر است:
● فرموله کنید هدف، واقعگرایانه.
● مجموعه ای از عوامل و ایده های کلیدی را که برای دستیابی به یک هدف از نظر تیم مهم هستند، تعیین کنید.
● همه موضوعات کلیدی را که می توانند مانعی در راه رسیدن به هدف شوند، شناسایی و تدوین کنید.
● فهرستی از عوامل کلیدی و مسائل اصلی را برای ایجاد درخت اهداف با درک عمیق تر از همه چراها و دلایل ضروری برای دستیابی به اهداف تهیه کنید.
● معیارهای موفقیت را تعریف کنید و روابط منطقی آنها را برای اهداف و نتایج کلیدی بررسی کنید.
● کل نقشه را به زبان بیاورید و تأییدیه اجرای طرح را از تیم دریافت کنید.
که در در فیلم «مانی بال»، لحظهای پیش میآید که مربی از کادر فنی میخواهد تا قبل از شروع فصل بازی، مشکلی را که تیمشان در تلاش برای حل آن است، شناسایی کنند. و ببین، هیچ کس موفق نمی شود.
درک مانع در راه رسیدن به هدف نیمی از کار است. معمولا شرایط را مسائل تیمی می دانند اما این یک اشتباه است. “محصول رقیب ویژگی های بیشتری دارد” مشکلی نیست. فرمول صحیح با کلمه “چگونه” شروع می شود. به مثال قبلی برگردیم، فرمول صحیح به این صورت خواهد بود: “چگونه محصول خود را ارزشمندتر از محصول رقیب کنیم”.
به یاد داشته باشید که ریشه یونانی کلمه “مسئله” است “مانع یا مشکلی که باید بر آن غلبه کرد».
یک Objective Map فقط مجموعه ای از ایده های شما در مورد چگونگی دستیابی به هدف در مرکز نقشه نیست. نقشه هدف پاسخی است به “چرا هدف محقق می شود”. تفاوت در رویکردها با سؤالات “چه چیزی” و “چرا” در طول توسعه تعیین می شود. آیا سیمون سینک و او را به یاد دارید؟ دایره طلایی روش؟ او تفاوت اساسی بین این سوالات را توضیح می دهد.
پاسخ به سوال “چرا” شامل استفاده از استدلال است. ما در مورد معنا صحبت می کنیم. این تکنیک به شما امکان می دهد تا یک نقشه هدف قابل اعتمادتر و متفکرانه به دست آورید.
مهم است که نقشه هدف منطق را بیان کند، یعنی اینکه چگونه عوامل مختلف روی نقشه به هم مرتبط هستند: هدف، نتایج کلیدی، و فعالیت ها.
بهترین راه برای انجام این کار، تعریف معیارهای موفقیت برای همه عوامل است. این رویکرد به شما اجازه می دهد تا نقشه را از نقطه نظر روابط علی به طور انتقادی ارزیابی کنید. دیدن ارتباط بین هدف بسیار آسان تر است کسب درآمد 50 هزار تومانی و برای مثال هدف کسب درآمد 5 MAU از ارتباط بین کسب 50 هزار تومان و اجاره دفتر جدید.
اهداف از داشتن یک فصل موفق یا آوردن اپلیکیشن به بازار نیاز به توضیح دارد. این را می توان با کمک معیارهای KPI که یک معیار واضح برای ارزیابی دستیابی به هدف است، انجام داد.
بیایید ببینیم که نقشه هدف با تغییر عبارت آن چگونه تغییر می کند. بیایید هدف را در نظر بگیریم: برنامه را به بازار بیاورید.
چه مفهومی داره؟ مهلت را رعایت کنید؟ مطمئناً، هدف را می توان به این شکل فرموله کرد، اما چقدر برای کسب و کار ارزشمند است؟ در رویکرد SMART که اکنون کلاسیک است، محدودیت زمانی تنها یکی از پارامترهای هدف است.
هدف چیست “برنامه را به بازار بیاورید” واقعاً از هدف اصلی کسب و کار دلالت دارد؟
معیارهایی که مشخصه راه اندازی موفق یک محصول در بازار هستند، به خوبی شناخته شده اند: 1) به دست آوردن ارزش برنامه ریزی شده کاربران وفادار، 2) دستیابی به نرخ رشد درآمد برنامه ریزی شده، 3) دستیابی به تناسب بازار و غیره.
تیم تجاری بیشتر به دو چیز علاقه دارد: 1) چه کاری باید انجام شود، 2) چرا؟ (البته، در حالت ایده آل، سوالات باید به ترتیب معکوس پرسیده شوند و اولین سوال باید این باشد: “چرا این کار را می کنیم”).
تیاو محتوای نقشه هدف همیشه دیدگاه ذهنی نویسنده است. این تفسیر واقعیت است. طرح نقشه ذهنی یک دیدگاه شخصی است از اینکه هدف چیست، چه عواملی موفقیت آن را تعیین می کند، و چه مسائلی در این مسیر وجود دارد.
به طور ساده، ما در مورد سه عامل صحبت می کنیم:
● خود هدف
● مجموعه ای از عوامل که موفقیت به آنها بستگی دارد (نتایج کلیدی)
● درک مسائلی که باید حل شوند
مایلیم توجه شما را به اهمیت یافتن و تدوین مسائل در طول توسعه نقشه هدف جلب کنیم. کل فهرست نتایج کلیدی در پارادایم OKR به مسائلی بستگی دارد که در راه رسیدن به هدف باید بر آنها غلبه کرد.
کار بر روی نقشه هدف زمانی تکمیل می شود که تاجر و تیمش پاسخ همه سوالات را داشته باشند و در نتیجه اطمینان حاصل کنند که هدف محقق خواهد شد. این آخرین … برای تعیین توالی رویدادها و ارتباط آنها در مقیاس زمانی باقی می ماند.
نقشه راه ابزاری محبوب برای اعلام اهداف، پیوند دادن آنها و برنامه ریزی منابع لازم است.
به نقشه هدف را به یک طرح تبدیل کنید، باید یک عامل زمان اضافه کنیم. تعیین زمان همه رویدادها از روی نقشه هدف در جدول زمانی ضروری است.
نقشه راه با یک هدف به پایان می رسد و در عین حال با آن شروع می شود.
با داشتن وضوح کامل در مورد همه اهداف فرعی و فعالیت ها، ما فقط باید همه چیز را به جدول زمانی، دنباله پیوندها و مهلت ها منتقل کنیم. وقتی خود برنامه بتواند این کار را انجام دهد بسیار عالی است.
کار اصلی بر روی نقشه راه به برنامه ریزی فعالیت ها با در نظر گرفتن محدودیت های منابع تحمیلی خلاصه می شود. در مواجهه با شرایطی که باید در همان لحظه به چند هدف فرعی دست پیدا کنیم، تیم باید تصمیم بگیرد که چگونه این کار حل شود. شاید در نقاط خاصی، تیم به منابع اضافی نیاز داشته باشد. و نقشه راه به شما امکان می دهد برای چنین لحظاتی در آینده آماده شوید.
الگوریتم کار با نقشه راه به شرح زیر است:
● ما قبلاً کل درخت هدف و تمام نقاط عطف را داریم – نتایج کلیدی.
● در صورت نیاز می توان فعالیت ها را بر روی نقشه هدف و/یا نقشه راه توسعه داد.
● با درک وظایف تیم، زمان و ترتیب وقایع را می توان تعیین کرد که در نقشه راه مشخص می شود.
● نقشه راه یک داشبورد عالی است که به شما امکان می دهد به سرعت پیمایش کنید و بازخورد دریافت کنید، به خصوص اگر مشکلی پیش بیاید.
● برخی از نقشههای راه به شما اجازه میدهند که معیارها و حتی بودجه همه اهداف طرح را کنترل کنید.
Uخواندن Objective Map و Roadmap با هم مشکلات اصلی برنامه ریزی را حذف می کند و در عین حال به تیم آگاهی و انعطاف لازم برای نگه داشتن انگشتان خود را بر روی نبض پروژه های خود در زمان واقعی می دهد.
همانطور که جان لاک گفت: «خواندن ذهن را فقط با مواد معرفتی تجهیز می کند. این تفکر است که آنچه را که می خوانیم مال ما می کند.»
طرح OKR به شما این امکان را می دهد که زمین بازی را تا حد امکان پاکسازی کنید، قوانین را برای تیم توضیح دهید و مسائل داخلی را حذف کنید. سپس تیم به سمت اجرای طرح می رود.
مانند هر بازی ورزشی، همه چیز در زمین بازی تعیین می شود. پارادایم OKR پیاده سازی شده در ابزارهای Objective map و Roadmap به شما این امکان را می دهد که تمامی مشکلات اصلی برنامه ریزی را از بین ببرید و انعطاف لازم را برای اجرای برنامه های خود فراهم کنید.
با کار با اطلاعات بصری، تیم مهمترین مهارت را توسعه می دهد – توانایی تفکر در مورد فکر کردن و نشان دادن آنچه “نامیده می شود”کار گروهی” در ورزش این کیفیت، علاوه بر ابزارهای عالی برای کار با اهداف، به شما امکان می دهد تا به طور مداوم رویه ها و روال های خود را برای دستیابی به اهداف خود بهبود بخشید. و این رمز موفقیت است.
این محتوا توسط تیم رسانه و تبلیغات بی ریل تهیه شده است.
منبع