من هرگز زمین سرد نفرستادم. نه از طریق ایمیل، نه از طریق DM… به هیچ وجه.
من هم هرگز پست مهمان نگذاشته ام.
اگر همچنان با نرخی که الان هستم، مشتریان جدید پیدا کنم، دیگر مجبور نخواهم شد. و من می خواهم آن را به همین شکل حفظ کنم.
چرا؟ صرفاً به این دلیل که ارسال سرد و ارسال مهمان زمان زیادی می برد. حتی اگر قالبهایی دارید که میتوانید آنها را کپی و جایگذاری کنید، باید برای تحقیق درباره مشتریان بالقوه وقت بگذارید و بهترین رویکرد را انتخاب کنید.
بسیاری از فریلنسرها که با آنها صحبت کردهام، قبل از دریافت یک پاسخ، دهها پیشنهاد ارسال کردهاند.
من در مورد شما نمی دانم، اما به نظر می رسد کار زیادی برای پول زیاد نیست.
بنابراین…چگونه مشتری پیدا کنم؟
بله، درست است، اکثر مشتریان من توسط دوستان یا مشتریان قبلی به من ارجاع داده می شوند. یا، اتفاقاً خودم آنها را ملاقات کردم.
هنگامی که آنها با من تماس گرفتند، من فوراً یک تماس زوم برقرار کردم تا بتوانیم در مورد پروژه بالقوه بحث کنیم و یک توافقنامه را ترسیم کنیم.
واقعاً به همین سادگی است.
خوب، اما اکنون احتمالاً تعجب می کنید که …چرا من ارجاع های زیادی دریافت می کنم؟
شوخی نمی کنم. اگر من را در مورد SEO، بازاریابی رسانه های اجتماعی، یا حتی ایده های راه اندازی کسب و کار کوچک شروع کنید… من ساکت نمی شوم. من می توانم برای همیشه در مورد استراتژی های بازاریابی و راه های افزایش مقیاس یک تجارت صحبت کنم!
در بیشتر موارد، دوستان من از شنیدن صحبت های من در مورد کسب درآمد آنلاین واقعا خسته می شوند.
اما میدونی چیه؟ حتی اگر در نیمه راه از مینی سخنرانی من از گوش دادن دست بردارند، ایده بسیار خوبی از نوع کار من به دست می آورند.
برای اکثر مردم، “فریلنسر” فقط یک عنوان شغلی انتزاعی بدون هیچ تعریف مشخصی است. این باید تغییر کند.
اکثر افرادی که من با آنها در تماس هستم در واقع نمی دانند که یک فریلنسر ممکن است چه کاری انجام دهد – چه کپی رایتینگ، طراحی گرافیک، ساخت وب سایت، کمپین های تبلیغاتی … آنها طیف کامل مشاغل آزاد آنلاین را درک نمی کنند.
وقتی آنها «فریلنسر» را می شنوند این تصور مبهم دارند که من چیزهایی می نویسم. این در مورد آن است.
من به سادگی به دوستان و همکارانم آموزش می دهم که چه نوع کاری انجام می دهم. هنگامی که آنها ایده روشنی از شغل من داشته باشند، در صورت ملاقات با کسی که به یک فریلنسر نیاز دارد، از به اشتراک گذاشتن کلمه دریغ نمی کنند.
گاهی اوقات من خوش شانس می شوم و با مخاطبان هدف خود ملاقات می کنم –
و همه این مشتریان بالقوه کجا هستند؟
شاید متوجه شده باشید که اقتصاد در حال حاضر چندان عالی به نظر نمی رسد. از آنجایی که تورم فشار اقتصادی بیشتری بر مردم وارد میکند، مردم بیشتر و بیشتر در حال شروع کارهای جانبی هستند.
45 درصد از آمریکاییهای شاغل گزارش میدهند که یک شلوغی جانبی دارند.» – ملت Hustle جانبی
و حدس می زنید محبوب ترین شلوغی کناری چیست؟ اگر «کسب و کار آنلاین» را حدس بزنید، حق با شماست. این بدان معناست که شما مشتریان بالقوه دارید … همه جا. احتمالا امروز یکی را در والمارت گذرانده اید.
در حالی که چالشهای جانبی زیادی برای انتخاب وجود دارد، بسیاری از مردم تصمیم میگیرند مسیر کارآفرینی را انتخاب کنند و یک کسبوکار آنلاین راهاندازی کنند. در حالی که تعداد کمی از آنها موفق هستند، اکثر آنها به کمک نیاز دارند.
اکثر افراد انفرادی که یک کسب و کار آنلاین را به عنوان یک کار فرعی راه اندازی می کنند، نمی دانند که چه کاری انجام می دهند.
آنها یک ایده، یک برنامه مبهم و مقداری پول دارند تا همه آن را به حرکت درآورند.
زمانی که متوجه می شوند نمی توانند از پس تولید محتوا و بازاریابی آنلاین برآیند، شروع به جستجوی یک فریلنسر می کنند. به جز این که به محض شروع جستجوی آنلاین، همه گزینه ها غرق می شوند. آنها نمی خواهند با یک مترجم آزاد با پروفایل های مشابه مصاحبه کنند. آنها ترجیح می دهند که یک فریلنسر به شکلی جادویی در آستان آنها ظاهر شود.
اینجاست که ارجاع ها وارد می شوند.
وقتی صاحبان کسب و کار جدید از کسی که می شناسند درباره یک فریلنسر می شنوند، خوشحال می شوند که تحقیقات را کنار بگذارند و ارتباط برقرار کنند.
چند وقت پیش دوستی که مدتی بود ندیده بودم (برای این مقاله او را لیز صدا می کنم) در فیس بوک به من پیام داد. او از او پرسید که آیا من هنوز شغل آزاد دارم، زیرا کسی را می شناسد که در حال راه اندازی یک تجارت جدید است و به کمک نیاز دارد.
من گفتم بله! من مطمئناً هنوز آزادکار هستم.» سپس از لیز خواستم ادامه دهد و اطلاعات تماس من را با مشتری احتمالی به اشتراک بگذارد.
در این مرحله، من امیدم را بالا نمی بردم. یعنی چه شانسی داشت که دوست لیز واقعاً با من تماس بگیرد؟
اما او انجام داد. یک روز صبح فیس بوک را چک کردم و این پیام را دیدم:
ما چند ساعت بعد از اولین پیام او جلسه ای را برنامه ریزی کردیم و کاملاً آن را قطع کردیم. چند هفته بعد، و من اکنون یک وب سایت برای او طراحی کرده ام و پست های وبلاگ او را به طور منظم ویرایش می کنم.
این یک سناریوی یکبار مصرف نیست. اینگونه با اکثر مشتریانم ملاقات می کنم.
علاوه بر این، از آنجایی که من و مشتری من یک دوست مشترک در لیز داریم، این بلافاصله یک لایه اعتماد به روابط کاری ما اضافه کرد. این قدرت ارجاع است!
فرصت های نوشتن و بازاریابی کافی برای همه وجود دارد. بنابراین اگر از شغل آزاد کسب درآمد نمی کنید، دلیلش کمبود فرصت ها نیست.
احتمالاً به این دلیل است که شما به اندازه کافی شبکه نمی کنید.
قبلاً فکر می کردم برای کمک به بازاریابی خدماتم باید مطالب زیادی در رسانه های اجتماعی ارسال کنم. من اشتباه میکردم. مطمئنا، ارسال کمک می کند، اما من یاد گرفتم که نحوه نظر دادن من در مورد پست های دیگران بسیار مهم تر است. نظرات جایی است که شما واقعاً شبکه می کنید، زیرا مکالمات اینجاست.
اما لازم نیست خود را به شبکه های آنلاین محدود کنید. من فقط برای بازاریابی خودم برای جامعه محلی ام به جکپات رسیده ام!
در مورد شغل خود با مردم صحبت کنید. نسبت به کاری که انجام می دهید اشتیاق داشته باشید. با صاحبان مشاغل محلی خود ملاقات کنید و از دوستان بخواهید که وب سایت شما را با هر کسی که ممکن است علاقه مند باشد به اشتراک بگذارند.
هنگامی که یک شبکه قوی ایجاد می کنید، ارجاعات سرازیر می شوند.
خوب، پس در اینجا جنبه منفی کل این سیستم ارجاع وجود دارد: این سیستم معمولاً فقط با افراد انفرادی و مشاغل کوچک کار می کند.
تا زمانی که با افراد ثروتمند زیادی ارتباط نداشته باشید، نمی توانید از طریق ارجاع مشتریان پرخرج به دست آورید.
در حال حاضر، من با آن خوب هستم. من متوجه شده ام که ترجیح می دهم با افرادی که کسب و کار کوچک خود را راه اندازی می کنند، انفرادی کار کنم. این اشتیاق من است. در حال حاضر هیچ تمایلی به نوشتن برای شرکت های بزرگ ندارم، حتی اگر پول خیلی بهتری داشته باشد.
با این حال، اگر به دنبال بالاترین چک حقوقی هستید که می توانید پیدا کنید… احتمالاً باید مشتریان پربلیت خود را از راه دیگری پیدا کنید.
این را مدام می گویم اکثر از مشتریان من از طریق ارجاع آمدند. منبع دیگر من برای یافتن مشتریان – فیس بوک است – درامول لطفا! (یا اگر می خواهید تمام تکنیک ها را دریافت کنید، متا).
به طور خاص، گروه های فیس بوک. نه گروه های نویسنده یا گروه های آزاد یا گروه های بازاریابی. در بیشتر موارد، آن گروه ها همه بی فایده و اسپم هستند.
من هم به طور منظم در صفحه فیس بوک خود پست نمی گذارم. چند ماه است که در صفحه خود پستی ارسال نکرده ام.
برای خواندن مقاله من که در آن راز خود را برای جذب مشتری از طریق گروه های فیس بوک به روشی آسان و سریع توضیح می دهم، روی پیوند زیر کلیک کنید. (هنوز صدای سرد وجود ندارد!)
این محتوا توسط تیم رسانه و تبلیغات بی ریل تهیه شده است.
منبع